[اسم]

intelligence officer

/ɪntˈɛlɪdʒəns ˈɑːfɪsɚ/
قابل شمارش

1 افسر اطلاعاتی مامور اطلاعاتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مأمور اطلاعاتی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان